وحی آخرین


ای وحی آخرینِ هدایت که از ازل

در وعده های سبز رسولان بیان شدی

گاهی جلای نغمه داود بودی و

گاهی کنار غربت موسی، شبان شدی

روزی نگین دست سلیمان محتشم

در حُسن روی یوسف، روزی عیان شدی

ایوب، صبر پیرش میراثی از تو بود

یحیی شهید اگر شد، تو جاودان شدی

ای سِرّ آفرینش، مکنون کائنات!

خون ابد که در رگ هستی روان شدی!

هر کس تو را گواه دل خسته اش گرفت

با گریه های بی کسی اش مهربان شدی

اینک منم، روایت در راه ماندگی

اینک تویی که بغض مرا گوشِ جان شدی

با این همه گناهِ زمین گیر و رو سیاه

تنها تویی که سهم من از آسمان شدی

این سجده های یکسره را مستجاب کن

درمان زخم های دلم را شتاب کن!

سودابه مهیجی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.