بسیج یعنی مقاومت
دوشنبه 95/09/01
بسیج، عبارت است از مجموعهای که در آن، پاکترین انسانها، فداکارترین و آمادهبهکارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای به کمال رساندن و به خوشبختی نائل کردنِ این کشور، جمع شدهاند. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵
عرصهی بسیج یک عرصهی عمومی است؛ نه مختص یک قشر است، نه مختص یک بخشی از بخشهای جغرافیائی کشور است، نه مختص یک زمانی دونِ زمان دیگری است؛ نه مختص یک عرصهئی دون عرصهی دیگری است. در همهی جاها، در همهی مکانها، زمانها، عرصهها و در همهی قشرها، این وجود دارد. این معنای بسیج است. ۱۳۸۹/۰۴/۰۲
علت صلح امام
دوشنبه 95/09/01
اگر امام حسن(ع) مي جنگيد و شهيد مي شد ، خونش به هدر ميرفت
امام حسن مجتبى عليهالسلام مىدانست كه اگر با همان عدهى معدود اصحاب و ياران خود با معاويه بجنگد و به شهادت برسد، انحطاط اخلاقى زيادى كه بر خواص جامعهى اسلامى حاكم بود، نخواهد گذاشت كه دنبال خون او را بگيرند! تبليغات، پول و زرنگيهاى معاويه، همه را تصرف خواهد كرد و بعد از گذشت يكى دو سال، مردم خواهند گفت “امام حسن عليهالسلام بيهوده در مقابل معاويه قد علم كرد. ” لذا، با همهى سختيها ساخت و خود را به ميدان شهادت نينداخت؛ زيرا مىدانست خونش هدر خواهد شد.
گاهى شهيد شدن آسانتر از زنده ماندن است! حقا كه چنين است! اين نكته را اهل معنا و حكمت و دقت، خوب درك مىكنند. گاهى زنده ماندن و زيستن و تلاش كردن در يك محيط، به مراتب مشكلتر از كشته شدن و شهيد شدن و به لقاى خدا پيوستن است. امام حسن عليهالسلام اين مشكل را انتخاب كرد.
وضع آن زمان چنين بوده است. خواص تسليم بودند و حاضر نمىشدند حركتى كنند. يزيد كه بر سر كار آمد، جنگيدن با او امكانپذير شد. به تعبيرى ديگر: كسى كه در جنگ با يزيد كشته مىشد، خونش، به دليل وضعيت خرابى كه يزيد داشت، پامال نمىشد. امام حسين عليهالسلام به همين دليل قيام كرد. وضع دوران يزيد به گونهاى بود كه قيام، تنها انتخاب ممكن به نظر مىرسيد. اين، بهخلاف دوران امام حسن عليهالسلام بود كه دو انتخاب “شهيد شدن ” و “زنده ماند ” وجود داشت و زنده ماندن، ثواب و اثر و زحمتش بيش از كشته شدن بود. لذا، انتخاب سختتر را امام حسن عليهالسلام كرد. اما در زمان امام حسين عليهالسلام، وضع بدان گونه نبود. يك انتخاب بيشتر وجود نداشت. زنده ماندن معنى نداشت؛ قيام نكردن معنى نداشت و لذا بايستى قيام مىكرد. حال اگر در اثر آن قيام به حكومت مىرسيد، رسيده بود. كشته هم مىشد، شده بود. بايستى راه را نشان مىداد و پرچم را بر سر راه مىكوبيد تا معلوم باشد وقتى كه وضعيت چنان است، حركت بايد چنين باشد.
سرور جوانان بهشت
دوشنبه 95/09/01
سرور جوانان بهشت
پيامبر درباره امام حسن و امام حسين شش، هفت ساله فرمود: “سيدى شباب اهل الجنه “؛ اينها سرور جوانان بهشتند. اينها كه هنوز كودكند، جوان نيستند؛ اما پيامبر مىفرمايد سرور جوانان اهل بهشتند. يعنى در دوران شش، هفت سالگى هم در حد يك جوان است؛ مىفهمد، درك مىكند، عمل مىكند، اقدام مىكند، ادب مىورزد و شرافت در همهى وجودش موج مىزند. اگر آن روز كسى مىگفت كه اين كودك به دست امت همين پيامبر، بدون هيچگونه جرم و تخلفى به قتل خواهد رسيد، براى مردم غيرقابل باور بود؛ همچنان كه پيامبر فرمود و گريه كرد و همه تعجب كردند كه يعنى چه؛ مگر مىشود؟!
امام حسن(ع)
دوشنبه 95/09/01
دربارهى امام حسن، ذهنها و فكرها بايد حرف نو بگويند؛ اما همانها هم گفته نمىشود؛ اينها مايهى تأسف است!
(بيانات در ديدار با اعضاى “گروه ويژه ” و “گروه معارف اسلامى ” صداى جمهورى اسلامى ايران 13/12/1370)
امام حسن مجتبی در بیانات رهبری
دوشنبه 95/09/01
امام حسن (ع) و امام حسين فرقي با هم ندارند
اگر در زمان معاويه، امام حسين مىخواست قيام كند، پيام او دفن مىشد. اين به خاطر وضع حكومت در زمان معاويه است. سياستها به گونهاى بود كه مردم نمىتوانستند حقانيت سخن حق را بشنوند. لذا همين بزرگوار، ده سال در زمان خلافت معاويه، امام بود، ولى چيزى نگفت؛ كارى، اقدامى و قيامى نكرد؛ چون موقعيت آنجا مناسب نبود.
قبلش هم امام حسن عليهالسلام بود. ايشان هم قيام نكرد؛ چون موقعيت مناسب نبود. نه اينكه امام حسين و امام حسن، اهل اين كار نبودند. امام حسن و امام حسين، فرقى ندارند. امام حسين و امام سجاد، فرقى ندارند. امام حسين و امام على النقى و امام حسن عسكرى عليهمالسلام فرقى ندارند. البته وقتى كه اين بزرگوار، اين مجاهدت را كرده است، مقامش بالاتر از كسانى است كه نكردند؛ اما اينها از لحاظ مقام امامت يكسانند. براى هر يك از آن بزرگواران هم كه پيش مىآمد، همين كار را مىكردند و به همين مقام مىرسيدند.(4)