موضوع: "بدون موضوع"

سنن النبی

«پیامبر اسلام(ص), وقتی به خانه خویش می رفت، اوقاتش را سه قسمت می کرد: بخشی برای خدای متعال, بخشی مخصوص خانواده و بخشی برای کارهای شخصی خود».

 

سنن النبی, ص 17

حدیثی از پیامبر

 

«هیچ فقری بالاتر از جهل و هیچ مالی با ارزش تر از عقل نیست».

«محبوب ترینِ مردم نزد خداوند متعال کسی است که به حال مردم سودمندتر باشد».

. کافی، ج2، ص164، ح7.

غم انگیزترین روز

از غم انگیزترین روزهای زندگانی حضرت علی(ع) روز وفات رسول خدا(ص) بود. هنگام وفات پیامبر، سر مبارک آن حضرت در دامن علی (ع) بود، درحالی که خانه حضرت از حضور مهاجران و انصار موج می زد.نقل است حضرت علی(ع) هنگام شستن پیکر پاک رسول خدا(ص) چنین فرمود: «پدر و مادرم فدایت باد! با مرگ تو رشته ای برید که در مرگ جز تو، کسی چنان ندید؛ پایان یافتن دعوت پیامبران و بریدن خبرهای آسمان. مرگت مصیبت زدگان را به شکیبایی واداشت و همگان را در سوگی یکسان گذاشت. اگر نه این بود که به شکیبایی امر و از بی تابی نهی کردی، اشک دیده را با گریستن بر تو به پایان می رساندیم. این زاری و بی قراری در فقدان تو اندک است، لیکن مرگ را باز نتوان گرداند و نه کس را از آن توان رهاند پدر و مادرم فدایت، ما را در پیشگاه پروردگارت به یاد آر و در خاطر خود نگاهدار».

پی آمدهای رحلت پیامبر اکرم(ص) از زبان حضرت زهرا (س)

1. ایجاد ضعف و سستی در میان مردم؛

2. به وجود آمدن تفرقه و اختلاف؛

3. به ناامیدی تبدیل شدن امید و آرزوهای مسلمانان؛

4. بی حرمتی به حریم پیامبر و اهل بیت(ع)؛

5. آشکار شدن خط نفاق و دورویی؛

6. کم رنگ شدن دین و معنویت؛

7. بی توجه شدن مردم به مسائل جامعه؛

8. پیمان شکنی مردم؛

9. گرفتار شدن مردم به فساد و وسوسه های شیطانی؛

10. شتاب در شنیدن حرف های بیهوده و بی اساس؛

11. شکل گرفتن نطفه فساد در جامعه؛

12. بر سر کار آمدن فرصت طلبان.

 

طعم یتیمی


زمزمه های مرثیه گون، کوچه های مدینه را یک به یک می پیماید. خویشاوندی نخل های مدینه با داغ، زجرآورترین تصویر است. از گلوی اندوهگین هر واژه، نیزارهای ماتم می چکد. مسجد از صدای روح نواز گل خالی است.ضجه، در محراب ریشه دوانده است. منبر، در محوطه اشک نشسته است. تمام دقایق بیست و هشتم صفر خزان است و وجب به وجب مدینه، تبدار این سفر. سینه های پرغم احادیث، برای «قال النبی(ص)»ها اشک حسرت می ریزند.کنار مولا، چیزی جز غربت نیست. ناگهانی از بی رمقی رخ داده است. در دل زهرا(س)، اندوهی بزرگ پا گرفته است؛ چنان که هیچ چشمی ندیده است. اشک های غلتان مدینه با ناله های ام ابیهایی هم سو شده است.بی شهد نبوت، روزگاری تلخ، ذائقه دین را پر کرده است. کینه ها و لقمه ای از خیبر، زهر در شریان دقایق ریخته است. همیشه و در هر مقطعی، همان گونه که پیامبری از نور می گوید، عده ای از تبار ابوجهل ها هستند که با چرکینی ظلمت، خو می گیرند، ولی ما، بی نگاه رحمت گستر واپسین پیامبر، کدام لحظه را تاب بیاوریم؟بی صدای عطوفت زای او به کدام سو پناه جوییم؟ «اللهُمَّ إنا نَشکو اِلَیک فَقْدَ نَبیناً(ص)».

بیست و هشتم صفر، یعنی ضمیمه شدن عطری بدیع به آسمان، و چه محروم است زمین که فروغ یگانه خود را از دست داده است.

بیست و هشتم صفر، روز سیاه پوشی قبیله های سادگی و فروتنی است.

چه باید کرد که همیشه پیرو هر داغ، چاره ای جز شکیبایی نیست.1