شرح وتفسیردعای 28صحیفه سجادیه
بسمه تعالی
به گزارش معاونت فرهنگی مرکزتخصصی الزهراءسلام الله علیها درروزچهارشنبه مورخه 15/1/97جلسه فرهنگی صحیفه سجا دیه باموضوع« نیایش اظهارترس ازخداوندمتعال »وباحضورحجت الاسلام والمسلمین حاج آقارستمی استادحوزه ودانشگاه وطلاب علاقمندبه صحیفه سجا دیه، دراین مرکز برگزارگردید.
استادرستمی قبل ازقرائت وترجمه تحت اللفظی دعای 28صحیفه سجادیه مطالبی رابه این مضمون بیان داشتند: ترس یک حالت روحی وروانی است که نبودش نقص است وخروجش ازتعادل هم نقص است کسی که اصلاً نترسدبه یک معنا انسان ناقصی است وکسی هم که همیشه بترسد این هم انسان ناقصی است زیراکسی که هرگز نترسدروحیه «تهور»به او دست می دهد.«تهور»به معنای هاری است چنین کسی هارمی شود.اماکسی که همیشه می ترسداین «جُبن» است ومنفی ،ودر روایات ازآن نهی شده است .
اماترس انسان دربعضی ازمواقع می توا ندحُسن داشته ومطلوب باشد.یکی ارمهمترین قسم ازاین مطلوبیت ترس انسان ازخداوندمتعال است .استادرستمی در ادامه بیان داشنتد:ریشه اصلی ترس ازافراداین است که انسان هاازارتباط دقیق ،منظم ومدیریت شده ناتوانند!ازاین رو ترس به آنها دست می دهد.استادرستمی بابیان این سؤال که :آیا این نوع ازترس راانسان نسبت به خد اوندمتعال هم دارد؟فرمود:بسیاری ازعلما وبزرگان می فرمایند:ترس ازخداونداین ویژگی هارانداردوترس انسان ازخداوندبه همراه لذت است وترس ازخداوندمتعال یک روحیه اخلاقی ،یک مطلوبیت اخلاقی ،نقطه اوج ویک نقطه مثبت است.ایشان درادامه بیان داشتند:حسن وقبح «ترس »اقتضایی است به این معنا که ا گرترس انسان ازخداوندمتعال باشد،حسن است چون انسان رادردایره تعادل قرارمی دهدوزمانی که انسان دردایره تعادل الهی قرارگرفت هدایت می شودولی اگر«ترس » انسان ازغیرخداباشداین «جُبن»است ومضموم .
حجت الاسلام والمسلمین حاج آقارستمی بااین مقدمه بحث این جلسه راآغازنمودند:
“اللَّهُمَّ إِنِّي أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِي إِلَيْكَ وَ أَقْبَلْتُ بِكُلِّي عَلَيْكَ وَ صَرَفْتُ وَجْهِي عَمَّنْ يَحْتَاجُ إِلَى رِفْدِكَ وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِي عَمَّنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِكَ وَ رَأَيْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَى الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْيِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ. فَكَمْ قَدْ رَأَيْتُ يَا إِلَهِي مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَيْرِكَ فَذَلُّوا، وَ رَامُوا الثَّرْوَةَ مِنْ سِوَاكَ فَافْتَقَرُوا، وَ حَاوَلُوا الِارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا، فَصَحَّ بِمُعَايَنَةِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ، وَ أَرْشَدَهُ إِلَى طَرِيقِ صَوَابِهِ اخْتِيَارُهُ. فَأَنْتَ يَا مَوْلَايَ دُونَ كُلِّ مَسْئُولٍ مَوْضِعُ مَسْأَلَتِي، وَ دُونَ كُلِّ مَطْلُوبٍ إِلَيْهِ وَلِيُّ حَاجَتِي أَنْتَ الْمَخْصُوصُ قَبْلَ كُلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِي، لَا يَشْرَكُكَ أَحَدٌ فِي رَجَائِي، وَ لَا يَتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَكَ فِي دُعَائِي، وَ لَا يَنْظِمُهُ وَ إِيَّاكَ نِدَائِي لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ الْعَدَدِ، وَ مَلَكَةُ الْقُدْرَةِ الصَّمَدِ، وَ فَضِيلَةُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ، وَ دَرَجَةُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَةِ. وَ مَنْ سِوَاكَ مَرْحُومٌ فِي عُمُرِهِ، مَغْلُوبٌ عَلَى أَمْرِهِ، مَقْهُورٌ عَلَى شَأْنِهِ، مُخْتَلِفُ الْحَالَاتِ، مُتَنَقِّلٌ فِي الصِّفَاتِ فَتَعَالَيْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ، وَ تَكَبَّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ، فَسُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ.
دعاى آن حضرت است به هنگام « نیایش و اظهارترس ازخداوندمتعال »
اى خداوند،من از روى اخلاص،تنها و تنها تو را برگزيدهام و با همهوجودم به تو روى آوردهام و از هر كس كه خود نيازمند توسترو بر تافتهام و به هر كس كه از نعمت تو بىنيازى نيست تمنايىنكردهام.و بر آنم كه در خواست نيازمندى از نيازمند ديگر ، سفاهت رأىاست و ضلالت عقل .چه بسا اى خداوند من ديدهام كسانى را كه عزت نه از توطلبيدهاند و به ذلت افتادهاند و جز از خزانه فضل تو توانگرى جستهاند، و بينوا شدهاند و آهنگ بلندى كردهاند و به پستى گراييدهاند.پس آندور انديش كه از سر اعتبار نگريسته و چنين كسان را ديده،دردور انديشى خويش به راه خطا نرفته است و اختيارش به راه صوابرهنمون گشته است.تویی اى سرور و مولاى من كه تنها و تنها پيشگاه توست كهبايد دست طلب به سوى آن دراز كرد،نه هر كس ديگر كه از او چيزىمىطلبند،تنها و تنها درگاه توست كه بايد از آنجا حاجت خواست،نههر كس ديگر كه از او حاجت مىخواهند.پيش از آنكه ديگرى را بخوانم تنها و تنها تو را مىخوانم و تنها به تواميد مىبندم و تنها دست دعا به آستان تو بر مىدارم و تنها تو را ندامىدهم.تويى اى خداوند من كه به شمار يكتايى و آن توانايى كه در آنناتوانى راه نيابد،تنها و تنها صفت توست.قدرت و نيرومندى و علودرجت و رفعت،تنها و تنها از آن توست.هر كس جز تو،در زندگىاش خواستار ترحم است،در كارشمغلوب است و مقهور،دستخوش گونهگون حالات است و سرگشتهگونهگون صفات.اى خداوند،تو برتر از آنى كه تو را همتايانى باشند يا اضدادى،بزرگتر از آنى كه تو را همانندانى باشند يا اقرانى.منزهى تو و هيچخدايى جز تو نيست.
استادرستمی بعدازقرائت وترجمه دعای 28 صحیفه سجادیه درشرح وتفسیر این دعابیان داشتند:
- نکته ای که می توان ازاین فرازبه دست آورداین است که :لازمه پیوستن به خداوندمتعال ،بریدن ازغیرخداویاباغیربودن دردایره فرامین الهی است .زیراانسان تااحساس تنهایی نکندنمی تواندخدارادرک کندواحساس تنهایی هم بابریدن ازغیرشکل می گیرد.یک مقام بزرگی است که کسی درعالم همدمی غیراخدابرای خودش تصورنکندواگربادیگران هم انُس دارددردایره توضیحات ودستورات الهی است .استادرستمی درتوضیح این مسئله که گاهی ازمواقع شرایطی پیش می آیدکه ماخیلی ازچیزهارابه عنوان انیس وهمدم درنظرمی گیریم ودرعین حال ادعای باخدابودن هم داریم ،ودرواقع :
دل یکی داریم ودریک دل نمی گنجددوکس سریکی داریم ودریک سرنمی گنجد دویار
فرمود:بریدن ازدیگران لازمه اش پیوستن به خد است وپیوستن به خدالازمه اش بریدن ازدیگران است ،این به معنای انزوا،صوفیگری وگوشه گیری نیست لذا تمام اُنسها یی که یک مؤمن داردبایددردایره فرامین الهی باشدودردایره فرامین الهی شکل بگیرد.خداوندتکلیف انسانهارامشخص کرده وبیان داشته که انسانها نسبت به چه چیزی بایداُنس داشته باشندونسبت به چه چیزی نبایداُنس داشته باشند! خداوندمتعال انُس به دنیارامضموم دانسته وهمان خداوندجلیل القدربه انسان تأکیدمی کندکه نسیت به والدین خوداُنس والفت داشته باشیم.چراکه ا ُنس باپدرومادرمساوی اُنس باخداست .شیطان دراین موردخَلط کرد.شیطان برغیرخداسجده نکرداما غافل ازاین که سجده برآدم سجده برخدابودبه این بیان که شیطان اطاعت امرالهی نکرد.بایدبه این نکته توجه کردکه اصل،اطاعت امرالهی است.امرالهی به این تعلق گرفته بودکه شیطان برآدم سجده کندوازآنجاکه شیطان سجده نکردپش امتثال مرالهی نکردواین عدم امتثال مساوی است باتَمرد شیطان.لذابالاترین و مهمترین حدبندگی ،اطاعت ازفرامین الهی است.اُنس باغیرخدااگردردایره فرامین الهی باشداین اُنس خوب ومطلوب ودرواقع همان اُنس باخداست مثل انُس بین زن وشوهر،اُنس بین پدرومادر و….وازاینجاست که بسیاری ازروایات دراین دایره معنا می شوند:«مَن لم یشکرالمخلوق لَم یشکرالخالق»واین همان معنایی است که امام صادق علیه السلا م دارددرموردش صحبت می کندومی فرماید:« اى خداوند،من از روى اخلاص،تنها و تنها تو را برگزيدهام و با همهوجودم به تو روى آوردهام و از هر كس كه خود نيازمند توسترو بر تافته ام.»
ـ نکته دیگریکه ازاین فراز می توان به دست آورداین است که اما م صادق علیه السلام «اخلاص» راهم درضمن این دعامعنامی کند.اخلاص یعنی «برای خداکارکردن».حاج آقارستمی درتوضیح این مسئله به افرادی اشاره نمودکه مریض هستندوتوانایی روزه گرفتن راندارندوزمانی که به آنهاگفته می شود روزه برای شماضررداردونبایدروزه بگیرید،می گویند:«دلم راضی نمی شودروزه خواری کنم »این یعنی اعمالش خالص نیست وآن ارتباطی را که بایدباخداوندمتعال داشته باشد ،ارتباط عبدمحورنیست ،عبادت محورنیست .این ارتباطی حاصل ازعبادت زدگی است .اگرارتباط باخداخالصانه نباشدعبادت انسان را مغرورمی سازد.این عبادت برای اوحجابی ساخته ودرواقع این شخص عبادت خودش را می پرستد.حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام درخطبه ای که دررابطه بامارقین صحبت می کندبه این مسئله می پردازدوبه مشکل خوارج اشاره نموده ومهمترین خصوصیت آنهارادین زدگی عنوان می کند.
اما م سجادعلیه السلام می فرماید:« صَرَفْتُ وَجْهِي عَمَّنْ يَحْتَاجُ إِلَى رِفْدِكَ»پس دردایره عبودیت پروردگارکسی نمی توانددروغ بگوید.وبازمی فرماید:« وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِي عَمَّنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِكَ»کسی که نیازمنداست چگونه می تواندنیازتورابرآورده سازد؟درادبیات قرآن وروایات غیرازخداوسیله است به این بیان که ازاشرف مخلوقات پیغمبرمکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص)تاآخرین حجت الهی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)وتمام ملائکه وهرآنچه که هست همه وهمه وسیله اند.هرچه مادون خداوندمتعال است وسیله است ومادون خداوندمساوی است بانیاز وفقر.مادون خداممکن الوجوداست آنچه که هست خداست.
اما م سجادعلیه السلام می فرماید:« “اللَّهُمَّ إِنِّي أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِي إِلَيْكَ وَ أَقْبَلْتُ بِكُلِّي عَلَيْكَ»حاج آقارستمی بیان داشتند:این خیلی مهم است که انسان اول خدا را ببیندوبادیگران دردایره اطاعت از اوامر الهی ارتباطش رامشخص نماید.استادرستمی به طلاب توصیه نمودندکه این مسئله رادردلهای خودنهادینه نماییدکه غیراخداوندمتعال هیچ کسی نمی تواندمؤثردرعالم باشدومؤثرحقیقی خداست ودیگران وسیله ای بیش نیستند.
حاج آقارستمی درپاسخ به این شبه وهابیت که"اهل تشیع رامتهم به شرک می دانند"فرمودند:آنان به این روایات وادعیه هادسترسی ندارندونمی دانندکه آنچه امامان شیعه ,بزرگان وعلمای شیعه می گویند:این است که غیرخدا،وسیله است . وتصورآنان دراین است که ماهمان اندازه که خدا راصاحب نفوذمی دانیم امامان معصوم (علیهم ا لسلام) راهم صاحب نفوذمی دانیم.واین اشتباه محض وهابیت است درحالی که معتقدیم اهل بیت علیهم السلام وامامان معصوم وسیله هستند واین بزرگوان نیزنسبت به درگاه خداوندمتعال محتاج اند.وملاک عمل دراینجاسخن علماوبزرگان دین است نه افرادبی سوادوعامی .
ـ نکته سوم که امام سجادعلیه السلام به ماآموزش می دهد این اصل است که :درهرگرفتاری وحوادثی که پیش می آید اول ازهرکا ری به سوی خداروی بیاوریم .واگردرمشکلاتمان اول درخانه خداوندرابزنیم خداونداذهان مارابه طرف وسیله هاراهنمایی می کندوبسیاری ازمشکلات وگرفتاریهای ماحل می شود.ومانبایداهل آزمون وخطاباشیم به این معناکه درگرفتاریها به هردری سربزنیم وچون نتیجه ای عایدمان نشدبه سراغ خدابرویم .بایدگره اصلی بندگی مابه دست خداوندمتعال بازشودوبندبندگی مابایدبه خدامتصل شودبایدطی طریق کردبدون توقف، تابه درخانه خدارسید.
ایشان بیان داشتند:ناب ترین مناجات هاوحرفهایی که امام سجادعلیه السلام می فرمایدخطاب به خداوندمتعال است وبه همه ماهم این راتعلیم می دهد.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط موسسه آموزش عالی الزهرا (س) قروه در 1397/01/19 ساعت 09:29:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |