کلاس شبهه شناسی
کلاس شبهه شناسی روز شنبه 13/9/95
استاد مدعو: حجت السلام و المسلمین جناب آقای رستمی
موضوع : قضا و قدر الهی
استاد به عنوان مقدمه بحث موضوع رزق و روزی را بیان کردند و بیانات مختصری در این باره فرمودند.
رزق و روزی ارتباط مستقیمی با قضا وقدر دارد
رزق مثل اجل دنبال انسانها می آید، پس دو نوع رزق داریم:
1- رزق مسمی(مقدر): آن رزقی است که برای همه انسانها است و کسی بخاطر نرسیدن رزق مسمی نمی میرد و این رزقی است که خداوند فرموده اگر در خانه ات هم بنشینی این رزق به تو می رسد و قطع نخواهد شد مگر این که اجل حتمی انسان رسیده باشد.
2- رزق موسع: برای توسعه زندگی انسان باید دنبال این رزق برود و با تلاش و کوشش خود آن را بدست بیاورد.این که روایت داریم که دعا کنید برای بیشتر شدن روزی ،همین روزی موسع است که با دعا کردن زیاد می شود.
روایت داریم که رزق و روزی با اجل رابطه ای دقیق دارد،تا اجل فرا نرسد روزی قطع نمی شود.
اما در بحث اجل نیز دو نوع است:
1- اجل مسمی: خود انسان موثرنیست.
2- اجل معلق: این اجل خود انسان موثر است می تواند آن را کم یا زیاد کند.
علم خدا دو مرتبه دارد:
1- مرتبه ذات: در این مرتبه علم خداوند به این قرار گرقته که در 13 آذر اجل آقای الف فرا رسداما
2- مرتبه فعل:در این مرتبه این اجل مسمی تبدیل به اجل معلق شده است.
پس در مرتبه ذات انسان موثر نمی باشد اما در مرتبه فعل موثر است.
پس اگر این رزق موسع و اجل معلق نبود انسانها هیچ انگیزه ای برای زندگی نداشتنند و تمام دستگاه الهی و فلسفه خلقت مبتنی بر همین موثر بودن انسانها در زندگی خودشان است.
پس در نتیجه با این مقدمه وارد بحث قضا و قدر می شویم.
سوال:خدا به گناهی که من انجام میدهم علم دارد یانه؟ علم ذاتی خدا بر این گناه من بود یا نه؟
پس اگر خدا به این گناه من علم دارد پس اگر من این گناه را انجام ندهم علم خداوند جهل خواهد شد،لذا من مجبور به گناه هستم.
من می خورم و هرکه چو من اهل بود می خوردن من نزد وی سهل بود
می خوردن من حق ز ازل می دانست، گر می نخورم علم خدا جهل بود
پس علم خدا در مرتبه ذات علت گناه است در نتیجه انسان مجبور است نه مختار.
پاسخ:علم ازلی علت عصیان کردن نزد عقلا غایت جهل است.
از کجا می دانی علم خدا به شراب خوردن تعلق گرفتها ز کجا معلوم به شراب خوردن تعلق نگرفته باشد. پس علم خدا به هر فعلی که انجام می دهید تعلق گرفته است.لذا تا انجام ندهی نمی دانی .
قضا یعنی حکم
فدر یعنی اندازه
روایتی است که علی (ع) کنار دیواری ایستاده بودند ناگهان دیوار شروع به ریختن کرد امام علی (ع) در این هنگام فرار کردند و کسی به ایشان گفت علی چرا فرار کردی اگر خدا می خواست حتی اگر دیوار خراب میشد تو زنده می ماندی امام علی (ع) فرمود:از قضای الهی به قدر الهی فرار می کنم.
قدر: به هر مرحله ای که انسان قدرت تاثیر گذاری در آن را داشته باشد گقته می شود.
قضا:مرحله حکم الهی است که براساس اسباب طبیعی یا غیر طبیعی جاری می شود قابل تخطی نیست اگر از آ ن تخطی شود می شود معجزه.
در مرحله قضا اسباب جاری است.مثلا کودکی لبه بلندی ایستاده این کودک یک قدم برداشته و جاذبه زمین عمل کرده و او به پایین می افتد که این قضاست اگر جاذبه عمل نکرد معجزه یا کرامت است.
کارکرد دین :مرحله قدر انسانها را اصلاح می کند پس دین در مرحله قدر به درد انسان می خورد نه در مرحله قضا.
نکته:بحث قدر را چگونه حل کنیم مثلا در تصادف از کجا معلوم خدا باعث سرعت گرفتن ماشین نشده؟
در این جا سه پاسخ وجود دارد:
1- بله خدا باعث سرعت گرفتن ماشین شده جبر
2- خیر خودم گاز دادم و باعث سرعت گرفتن ماشین شدم تفویض(اختیار تام)
3- خدا نیرو داده من هم گاز دادم و باعث سرعت گرفتن ماشین شدم الامر بین الامرین(که شیعه به آن معتقد است)
مشاء در مسئله قضا سه دسته هستند:
1- اشاعره: همه افعال مستند به خداست وانسان هیچ ارادهای ندارد(اهل سنت به آن معتقد است).
نظریه کسب: ما ظرف افعال الهی هستیم خدا می خواست امام حسین کشته شود و این کشتن توسط یزید باید انجام می شده پس یزید ظرف فعل الهی است پس کناه کار نیست.در نتیجه ما فعل الهی را کسب می کنیم.پس یزید و امام حسین چه فرقی دارند.
2- معتزله:عقل گرا هستند ،همه افعال مستند به انسان است خدا تاثیری در آن ندارد،پس اگر این گونه نبود بهشت و جهنم ،ارسال رسل،معنا نداشت.در اینجا سه مفهوم وجود دارد
3- امامیه:اراده الهی در اراده انسان تاثیر دارد و انسان فاعل است به عبارت دیگر اراده انسان در طول اراده خداست.
مثال:در ماه رمضان تمام قوا و شهوات شما فعال است اما شما نمی خورید ؛نمی آشامید.یا در صحنه گناه خودت موثری یا خدا نیز تاثیر دارد.
فردی را در نظر بگیرید که فلج است برقی به او وصل کنند که دستش را بالا و پایین ببرد،درمورد این شخص نظر اشاعره برق دستش را حرکت می دهد،معتزله اگر برق هم نباشد باید دستش حرکت کند،امامیه این شخص اراده می کند و اراده او در طول اراده خداست پس دستش حرکت می کند.
کارخوب شما از طرف خداست،کار بد از طرف شماست که در این کار بد اول اراده شما دخیل است بعد اراده خدا اما در کا رخوب برعکس است.
راه است و چاه و دیده بینا و آفتاب خواهد کسی که نگاه کند پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراه می رود بگذار بیفتد و بیند سزای خویش
در نتیجه قول قوی این است که اراده خدا مسخر اراده انسان قرار نمی گیرد.
استاد در پایان کتاب بدایه المعارف الهیه مضظفررا برای مطاله بیشتر و تحقیق معرفی نمودند.
مبحث جلسه بعد: شرور و اختلافات
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط موسسه آموزش عالی الزهرا (س) قروه در 1395/09/14 ساعت 09:07:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |