دانش امام حسن

آگاهی آن حضرت به علوم اسلامی در حدّی بود که دانشمندان دیگر از سراسر جهان اسلام، پرسش های دشوار علمی خویش را در نزد وی مطرح می نمودند و از ایشان راهنمایی می خواستند.به عنوان مثال، حسن بصری در نامه ای به آن حضرت درخواست کرد تا در زمینه مسأله “قضا و قدر” که یکی از مباحث پیچیده اعتقادی است، توضیح دهد.

امام حسن (ع) در پاسخ وی، چنین نوشت:

“أمّا بعد، فمن لم یؤمن بالقدر خیره و شرّه أنّ الله یعلمه فقد کفر، و من أحال المعاصي علی الله فقد فجر. إنّ الله لم یُطَع مُکرَها، و لم یُعصَ مغلوبا، و لم یُمهِل العباد سُدی من المملکة، بل هو المالک لما ملّکهم، و القادر علی ما علیه أقدَرَهُم، بل أمرهم تخییرا، و نهاهم تحذیرا “. (کتاب تحف العقول عن آل الرسول، نوشته الحرّاني).
یعنی: کسی که به قضا و قدر (شامل خیر و شرّ آن) بدین معنا که خداوند از آن آگاه است، ایمان نداشته باشد، کفر ورزیده است، و کسی که ارتکاب گناهان را بر عهده خدا بگذارد، دچار فجور شده است. خداوند به صورت اجباری اطاعت نشده است، و به این معنا که مغلوب باشد، مورد نافرمانی قرار نگرفته است، و بندگان را به عنوان نادیده گرفتن آنها مهلت نداده است، بلکه او مالک آن چیزی است که به آنان تملیک کرده است، و قادر است بر آنچه آنان را قدرت داده است، بلکه خدا به مردم امر فرموده به نحو اختیار، و نهی فرموده به عنوان هشدار.
در این سخنان کوتاه، امام مجتبی علیه السلام، دیدگاه صحیح اسلام را در زمینه مسأله قضا و قدر، بر مبنای قرآن و سنّت و عقل، تبیین می کند، به نحوی که نه جبر لازم آید و نه تفویض.

نمونه دیگر این پرسش ها را در روایت ذیل، ملاحظه می فرمایید:

“قیل له : ما الزهد؟ قال : الرغبة في التقوی و الزهادة في الدنیا.
قیل: فما الحلم؟ قال: کظم الغیظ و مَلک النفس.
قیل: ما السداد؟ قال: دفع المنکر بالمعروف.
قیل: فما الشرف؟ قال: اصطناع العشیرة و حمل الجریرة.
قیل: فما المجد؟ قال: أن تعطي في الغُرم، و أن تعفوَ عند الجُرم.
قیل: فما المروئة؟ قال: حفظ الدین، و إعزاز النفس، و لین الکَنَف، و تعهّد الصنیعة، و أداء الحقوق، و التحبّب إلی الناس.


قیل: فما الکرم؟ قال: الابتداء بالعطیّة قبل المسألة، و إطعام الطعام في المحلّ.
قیل: فما اللُؤم؟ قال: قلّة الندی، و أن ینطق بالخَنی.
قیل: فما السماح؟ قال: البذل في السرّاء و الضرّاء.
قیل: فما الشُحّ؟ قال: أن تری ما في یدیک شرفا، و ما أنفقته تلفا.
قیل: فما الإخاء؟ قال: الإخاء في الشدّة و الرخاء.
قیل: فما الجبن؟ قال: الجرأة علی الصدیق، و النکول عن العدوّ.
قیل: فما الغنی؟ قال: رضی النفس بما قُسم لها و أن قلّ.
قیل: فما الجود؟ قال: بذل المجهود.
قیل: فما السفه؟ قال: اتّباع الدناة، و مصاحبة الغواة.
قیل: فما الشجاعة؟ قال: مواقفة الأقران، و الصبر عند الطعان…". (کتاب تحف العقول، نوشته الحرانی).

یعنی: از او پرسیدند: زهد چیست؟ فرمود: رغبت داشتن به پارسایی، و پرهیز از دنیا.
پرسیدند: حلم چیست؟ فرمود: فرو نشاندن خشم، و خویشتن داری.
پرسیدند: ثبات و استواری چیست؟ فرمود: اینکه بدی را با نیکی برطرف سازند.
پرسیدند: شرف چیست؟ فرمود: احسان به خویشاوندان، و بر عهده گرفتن تقصیرها.
پرسیدند: مجد چیست؟ فرمود: اینکه در هنگام بدهکاری هم بخشنده باشی، و از گناه دیگران درگذری.
پرسیدند: جوانمردی چیست؟ فرمود: حفظ دین، و عزّت نفس، و خوش برخورد بودن، و اصلاح امور، و اداء حقوق دیگران، و محبّت به مردم.
پرسیدند: بزرگواری چیست؟ فرمود: بخشش به دیگران پیش از اینکه طلب کنند، و پذیرایی از دیگران در هنگام تنگدستی.
پرسیدند: لئامت چیست؟ فرمود: کم بودن سخاوت، و سخن گفتن به زشتی.
پرسیدند: سماحت چیست؟ فرمود: بخشندگی در هنگام بی نیازی و نیازمندی.
پرسیدند: بخل چیست؟ فرمود: اینکه آنچه را در دست داری شرف بدانی، و آنچه را بخشیده ای تلف بشماری.
پرسیدند: برادری چیست؟ فرمود: برادر بودن در هنگان گرفتاری و آسودگی.
پرسیدند: ترس چیست؟ فرمود: جرأت داشتن در برابر دوست، و عقب نشینی در برابر دشمن.
پرسیدند: بی نیازی چیست؟ فرمود: راضی بودن نفس به آنچه نصیب او شده است، گرچه کم باشد.
پرسیدند: جود چیست؟ فرمود: بذل کردن آنچه بدست آمده است.
پرسیدند: سفاهت چیست؟ فرمود: پیروی از فرومایگان، و همنشینی با گمراهان.
پرسیدند: شجاعت چیست؟ فرمود: هماوردی با همتایان، و شکیبایی در مواجهه با ضربات.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.